- اندکی سُست ترم از برگی
که باد پاییزی
آرام و بی شتاب ، آهسته آهسته
از شاخه می چیندش؛
قدری بیشتر دلهره دارم
از برگی که باد پاییزی
چیده و با لبخندی از سر تفنن
در میان زمین و هوا
رهایش می کند،
اندکی بیش مشوشم ، از برگی
که باد پاییزی چیده و رها کرده و به سرگرمی اش در هوا
تاب می دهد و باز رهایش می کند؛
خرده ای مضطربم بیشتر از برگی
که باد پاییزی
چیده و رها کرده و بازی داده و سقوط را
در انتهای مسیر مدور رو به پایینش
به وضوح در می یابد،
اندکی بیش درد آلوده ام از برگی
که باد پاییزی
چیده و رها کرده و چرخیده و به سرد زمین کوبیده؛
قدری بیشتر شکسته ام از برگی
که باد پاییزی چیده و رها و گردش و سقوط و
ترکهای خشکیدگی
بر امتداد رگ برگ هایش مانده؛
قدری بی صدا ترم از برگی خشک
افتاده بر زمین
که رهگذری بی خیال
پای برسرش می گذارد و آرام
می کشدش....!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر