اولاً یه لینک خیلی باحال به لیست از ما بهتران اضافه شده به اسم "سولاخی"، همین طوری داره این "از ما بهتران" رشد می کنه ، نتیجه اینکه چقد زیادن اونایی که از ما بهتر می نویسن ! دارم نگران می شم !
دوماً جملۀ عنوان این پست ، که مال همون وبلاگ سولاخی هست یهو تکونم داد. راستش گفتن نداشت ، خودمم می دونستم حال چندان خوشی ندارم . ولی اینکه ننوشتنم دلیل ناخوشی احوالم باشه رو نمی دونستم . تو هفته های اخیر حداقل ده دوازده تا مطلب رو شروع کردم و نصفه کاره ولشون کردم .
سوماً یه اخلاق گهی دارم ناشی از سال ها تنها یه جا نشستن و کار کردن ، اینه که وقتی می خوام یه کاری بکنم ، مثلا یه چیزی بنویسم ، هیشکی نباید حرف بزنه ، هیشکی نباید نفس بکشه ، تلوزیون نباید روشن باشه ، از تو لپ تاپ هیشکی نباید صدا درآد ، خلاصه باید تو بهشت برین تک و تنها تو آرامش نشسته باشم که مثلا بتونم دو خط بنویسم . اونم چی چی ؟ یه مُش خزعبلات ! یخورده هم زور زدم تمرین کنم وقتی سر و صدا هست ، بتونم کار خودمو بکنم نشد . یه شوهر عمه دارم استاد دانشگاس ، از روزی که تصویر خاطرۀ این آدم تو ذهنم حک شده (مثلا از سه سالگیم ) تا همین دو سه ماه پیش که ایران بودم و دوباره دیدمش ، همیشه وسط عروسی باشه یا عزا ، نشسته خیلی خونسرد ، ریلکس ، یه دسته ورقه امتحانی شاگرداش تو دستشه ، مشغول تصحیح ، باهاشم صحبت که بکنی خیلی قشنگ به حرفات گوش میده ، جواب میده ، و بعد دوباره میره تو برگه ها . تو تمرینای انزوا ستیزیم همش تصویر عمو اسدالله رو به خاطر می آوردم ، ولی افاقه نکرد . آدم باید آدم باشه ! وقتی نیستی کار نمی کنه . بیخود زور نزن !
چارماً (چه طنز قشنگی داره این عددای فارسی رو با تنوین بنویسی . نمی دونم بعضی از بروبچ تعمداً می نویسن دوم ان ، یا نمی دونن تنوین کی بوردشون کجاس ، یا یه جور کنایه میزنن به استفادۀ تنوین رو کلمات فارسی !). محض ترویج آداب نگارش ، جهت اطلاع ، شیفت + G بهتون "ه" آخر همزه دار میده مث : خانۀ ما یا دیدۀ منت . ضمناً این "بدونه تو" نیست ، هستش "بدون تو".
حالا یه زن نکبتی داره تو تلوزیون زجّه میزنه : عمو مرتضی ، عمو مرتضی ! – زن عمو مرتضی: (با هول و هراس) چیه؟ چی شده عالیه خانوم ؟! – گــــــــــــــــاوم نمیتونه بزاد !!! ... خُب من چه جوری بنویسم ؟ ها؟! چه جوری ؟!؟ عمو اسدالله چه جوری ؟
عجب تیتر امیدوار کننده ای !
پاسخحذف