پدر بزرگ خدا بیامرزم از اینکه مرد برقصه منزجر بود . منِ خدا نیامرزیده اما خیلی مشکلی با این قضیه ندارم ! هر از گاهی تو عروسی مروسی هم که باشه یه پایی ور میدارم حال ملت به هم میخوره میتمرگم !
حالا این آقای مشکین قلمِ مشکین پوشِ مشکین پشم سینۀ مشکین مو بلند ، به مراتب خیلی رقیقی از عرفان رسیده به واسطۀ رقص ، دمش گرم . خیلی هم ناز پای نمره چل و هشتشو رو سن ور میچینه ، دمش گرم . خیلی هم قشنگ زلفاشو ول میده و میچرخونه ، بازم دمش گرم . خیلی هم درویش مآبانه از فرط حلول در مراتب ذات اعلا ، استریپ تیز میکنه ، اینم دمش گرم ... ولی دیگه با اذانم باید برقصه آدم ؟!؟ مرده شور سنت شکنی و نوآوریتو ببرن نکبت ! حالم ازت به هم میخوره ... همین !
تا حالا تو وبلاگم به کسی توهین نکرده بودم ! حالا کردم . وبلاگ شخصیه ، نظر شخصی دادم . حالا من دُگم ، من کوته بین ، من اصن نفهم ! .... از این مرتیکۀ چندش عُقّم میگیره ... عُــــــــــقّ !!! ... عُقّ ِ شخصیه ، به کسی مربوط نیست !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر