۱۳۹۰ خرداد ۷, شنبه

کلۀ پر حرف

گفتن زیاد می نویسی ، طولانی و پر حاشیه . عاشق تذهیب و تجمل حاشیه م ، اینه که از خیر این یکی نمیشه گذشت . راهش اینه که یه نوشته رو چند قسمت کنم حوصله تون موقع خوندن سر نره . اینجوری تو مصرف گاز قبضی هفتاد هزار تومنتونم صرفه جویی میشه !
گفتن کلۀ پر حرفی داری ! (ماشالله هم گفتن البته) ، چند تا علت داره . مهم ترینش اینه که نوشتنم از حرف زدنم بهتره ، (ببین دیگه حرف زدنم چه افتضاحیه ! ) . تو ارتباطات اجتماعی خیلی کم حرف می زنم . یکی به خاطر اعتماد به نفس در حد صفر کلوین ، یکی التزام عملی به نصایح سعدی علیه الرحمه در باب هفتم بوستان در آداب سخن گفتن : 
زبان درکش ای مرد بسیار دان
که فردا قلم نیست بر بی زبان
نباید سخن گفت ناساخته
نشاید بریدن نینداخته
کم آواز هرگز نبینی خجل
جوی مشک بهتر که یک توده گل
ازان مرد دانا دهان دوخته‌ست
که بیندکه شمع از زبان سوخته‌ست
و الی آخر ...
جبرانی حرفایی که میشه به سادگی به زبون آورد ، به سختی تایپ می کنم . اینجوری ام دیگه . کاریش نمیشه کرد .
یه علت دیگه اش اینه که دل پُری دارم . حالا اگه بخوام از دل پرم بنویسم دوباره طولانی میشه . پس دلو ولش ، یا ولو دلش ، ( همین علاقه به چرت وپرت سر هم کردنم موجب تطویل مطلب میشه ! ) . یه علت دیگه اش اینه که زیادی زیاد فکر می کنم . به هر چیز بی ربط و با ربطی فکر می کنم و این اصن خوب نیست . باعث میشه وقت و جا واسه فکر کردن کم بیارم . بعد فکر کردن به یه چیزای مهمی مث اجاره خونه و چک و کوفت و زهر مار، میس میشه ! وقتی می نویسم ، یه سری از فکرام تخلیه میشه ، جا واز میشه واسه فکرای مهم تر تر !
پونرده تا علت دیگه هنوز میتونم واسه تون ردیف کنم ، ولی بعد میگین کلۀ پر حرفی داری ! کلۀ پر حرفم جالبه ها ! شنیده بودیم چشمِ ناپاک ، گوشِ شنوا ، دماغِ سربالا ، زبونِ دراز ، چونۀ گرم ، گردنِ باریک ، سینۀ ستبر ، دستِ بزن ، شکمِ دریده ، نافِ بریده ، ...... ای دل غافل ، دیگه بقیه شو خودتون تا پایین برین ! (اِ راستی دلِ غافل !) ، خلاصه همه جوره اعضا و جوارح رو موصوف به صفات پسند و نا پسند شنیده بودیم الا این یکی "کلۀ پر حرف !!!" که دست بر قضا اینم شنیدیم ! – اِ راستی دستِ برقضا ، دستِ خالی ، دستِ پُر ، دستِ با برکت ، دستِ سبک ، دستِ گُل (که میگن دستِ گُلتون درد نکنه) ، دسته گُل ، دسته کلید ، دسته صندلی ، دسته عزاداری . اصن عمله دسته دسته ،  سر کوچه نشسته ، دیگه نمیرُم دیگه نمیرُم دیگه نمیرُم ولایت ........................................... !!!! ................................. همون کلۀ پرحرف ، حقته !!!!! ... کله پوک ! ... کلۀ پوک ، کلۀ خوک ، کلۀ دوک ، کلۀ غوک ، کلۀ کوک ..................!!!!!!!...................هادی جداً برو دکتر ، تو مریضی ، تو عزیزی ، تو نمایندۀ عشقی ، تو سزاوار ثنــــــــایی ....!!    J


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر