۱۳۸۹ اسفند ۱۸, چهارشنبه

پاییز

-         اندکی سُست ترم از برگی

که باد پاییزی

آرام و بی شتاب ، آهسته آهسته

از شاخه می چیندش؛

قدری بیشتر دلهره دارم

از برگی که باد پاییزی

 چیده و با لبخندی از سر تفنن

 در میان زمین و هوا

 رهایش می کند،

 اندکی بیش مشوشم  ، از برگی

 که باد پاییزی چیده و رها کرده و به سرگرمی اش در هوا

 تاب می دهد و باز رهایش می کند؛

خرده ای مضطربم بیشتر از برگی

که باد پاییزی

 چیده و رها کرده و بازی داده و سقوط را

 در انتهای مسیر مدور رو به پایینش

 به وضوح در می یابد،

 اندکی بیش درد آلوده ام از برگی

 که باد پاییزی

 چیده و رها کرده و چرخیده و به سرد زمین کوبیده؛

 قدری بیشتر شکسته ام از برگی

 که باد پاییزی چیده و رها و گردش و سقوط و

 ترکهای خشکیدگی

بر امتداد رگ برگ هایش مانده؛

قدری بی صدا ترم از برگی خشک

افتاده بر زمین

که رهگذری بی خیال

پای برسرش می گذارد و آرام

 می کشدش....!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر