۱۳۹۰ خرداد ۱۲, پنجشنبه

خاطرات قهوه ای - قسمت سوم

یه روز ، همون اوائل که مشغول امتحان و شناختن اسماء متبرکۀ انواع قهوه بودم ، یه قرار ملاقات داشتم تو Starbucks با یه بابایی که از ایران اومده بود . طرف تیپ بازاری اصیل ، می خواست ببینه اوضای بچاپ بچاپ تو بازار دبی چجوریه ؟ . پرسیدم چی میل دارین ؟ گفت : چایی ... گفتم حالا کافی شاپه ، قهوه ای چیزی؟ ... گفت : نه ، همون چایی خوبه . حالا تو Starbucks ام که کسی سماور قوری نمی ذاره بساط چایی علم کنه ! یه چایی کیسه ای میندازه تو آبجوش میده دستت . خیلی لطف کنه میپرسه سبز یا سیاه . استکان نلبکی که هیچ ، قند و قاشق چایخوری هم گذرش به اون ورا نمیافته ! حالا فکر کن مهمونه نشسته اونجا ، یارو گفت : چه سایزی بدم ؟ ماهم خواستیم کلاس بذاریم واسه طرف گفتیم : از ماچ از بیگ ! اونم یه ماگ داد دستمون قد فیل ! دو تا کیسه چاییم توش شلپ شلپ کنان ، سه چار تا شکر کیسه ای و دو تا از این چوب بستنی دراز باریکا واسه هم زدن و ..... بماند !!! ... رسید نوبت انتخاب قهوه و امتحان یه اسم جدید . از روی لیست ، نوبت اسپرسو بود . گفتم این ، اونم یه فسقله فنجون داد دستم تهش قد تُف بچه ، قهوه ! . یه نگا کردم تو سینی به فنجون خودم کنار ماگ چایی یارو ،  انگار که بابام وایساده بود کنار دو سالگی من ! ، دیدم ضایع اس طرف فکر میکنه خواستم گدا بازی درآرم واسه خودم کم سفارش دادم . گفتم آقا میشه اینو دبلش کنی؟ گفت : ای به چشم ، رفت و برگشت و دوباره همون فنجونو آورد ایندفه قد یکی و نصفی تف بچه توش !. گفتم بی زحمت اینو بکن دو تا دبل ! . یه کم چشاش گرد شد ولی چون هدف ایشان ، رضایت ما بود رفت و باز برگشت . فینگله فنجون Starbucks تازه شده بود نصفه پر ! چشتون روز بد نبینه ، چه می دونستم اسپرسو چه بُمبـیه !؟ گفتم ببخشید سه تا دبل لطفاً ! یارو چشاشو به سختی چپوند تو کاسه و بالاخره فنجونه پر شد و من رفتم تمرگیدم .
در حال مذاکرات ، اسپرسوهه رو خوردم و هر کی رفت پی کار خودش . سوار ماشین که شدم دستمو گذاشتم رو فرمون دیدم مث دریل هیلتی (از اونا که باهاش آسفالتو سوراخ میکنن ) دارم می لرزم . رو صندلی ماشین نمی تونستم بشینم و دقیقا انگار یه تیکه یخ تو مخلوط کن ، بالا و پایین می پریدم . رانندگی که اصن حرفشو نزن !!
 از اون روز دوپیـو اسپرسو شد مای فوورایت ! (فارسی هم چیز خوبیه ، اما آخه چیکار کنیم دیگه اومدیم خارج ...می دونی ؟!؟)
.
بــاز می گردم ... کجا رو می گردم نمی دونم !

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر